د
تبلیغات X
سفارش بک لینک
نرم افزار حسابداری
آموزش ارز دیجیتال
لباس خواب
ابزار بتادیومی
خرید بک لینک
صرافی ارز دیجیتال
خرید تتر
مجوز موسیقی
وی شاپ
Buy kaspa miner
Buy ks3
Ks3 miner
هنگ درام
پانتو ایران | فروشگاه کیف و کفش چرم تبریز
لیوان حجامت شعبانی
تولید پاکت پستی
ارسال بسته

حکایت و داستان کوتاه ,ماجراهای آموزنده جذاب جالب زیبا دلربا ,خیرستان حوضچه - داستان و ماجراهای علمی کوتاه

  • Archive
  • Contact
توضيحات :
داستان ایرانی,وجود يوسف,عاقبت شما ختم به خیر,سيره يوسف,عزيز مصر داستان خنده دار,داستان علمی,داستان بزرگ سالان,داستان ایرانی,ماجرای پندآموز,حکایت جالب,حکایت جذاب,داستان ادبی,داستان شنیدنی,داستان های کوتاه,ماجراهای عجیب و غریب,داستان عجیب و غریب
منوي اصلي
درباره ما

حکایت و داستان کوتاه موجود در وبلاگ داستان های کوتاه , حکایت کوتاه و داستان کوتاه ,داستانک و ماجراهای کوتاه, ماجرا و ماجراها, حکایت و داستان کوتاه از خیرستان حوضچه معرفت : بسم رب الشهدا 24sms@p30mail.ir @@@@ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @ @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@ ماجرای امتیازات خانواده شهدا با سخنان فرزند شهید همت , آیت الله مکارم شیرازی در مورد جنایات وحشتناک آل سعود , ماجرای آمریکایی مست در خرمشهر , ماجرای نشستن بر زمین آیت الله طالقانی بجای رو صندلی , سخنان آیت الله خامنه ای درباره شهادت شیخ نمر , حکایت کوتاه حسرت ، حکایت کوتاه خیرات ، حکایت کوتاه فدای پروانه! ، داستان کوتاه میخواهم معجزه بخرم ، فراموش نکنیم از کجا آمده ایم ، حکایت کوتاه جذابیت انسانی ، حکایت کوتاه من کی هستم ، حکایت کوتاه مادر ، حکایت کوتاه سیب قندک ، حکایت کوتاه بیسکوییت سوخته ، حکایت کوتاه عشق ، حکایت کوتاه شوخی کوچولو ، داستان کوتاه ، داستان کوتاه محافظ ،داستان کوتاه محافظ ، داستان کوتاه فقط سه ، داستان کوتاه شما استثنایی هستید ، داستان کوتاه درخشش کاذب ! ، داستان کوتاه دو گدا ، داستان کوتاه فقط برو ! ، ، داستان کوتاه علت خلقت مگس ! ، داستان کوتاه چهار شمع ! ، داستان کوتاه سقراط و رمز موفقیت ، داستان کوتاه کاسه ی چوبی ، داستان کوتاه میخ های روی دیوار ، داستان کوتاه دوست دارم ، داستان کوتاه دو فرشته ، داستان کوتاه شرط عشق ، داستان کوتاه برای اولین بار ، ، حکایت کوتاه من عاشقش هستم ، داستان کوتاه آجر ، داستان کوتاه عمل، همراه علم ، داستان کوتاه شکر گزار باش رفیق ، داستان کوتاه ، داستان کوتاه کیفیت ، آیت الله خزعلی مردی که فرزند راهش را تغییر نداد ، داستان کوتاه ملاقات با خدا ، داستان کوتاه ملاقات با خدا ، حکایت عارفان سرانجام بخل ، حکایت کوتاه خدا پشت پنجره ایستاده ! ، حکایت کوتاه امید ، حکایت کوتاه امید ، ماجرای آمریکایی مست در خرمشهر ، ماجرای نشستن بر زمین آیت الله طالقانی بجای رو صندلی ، نهری که از عسل شیرین تر و از شیر سفید تر ، داستان کوتاه موش و تله ، حکایت دختر فداکار ، حکایت کوتاهی از پاداش آخر سال ، حکایت کوتاه گلف باز ، حکایت کوتاه ساحل و صدف ، حکایت کوتاه عشق و ثروت و موفقیت ، حکایت کوتاه جعبه های سیاه و طلایی ، حکایت کوتاه شیطان ، حکایت کوتاه تکه ای که دوست نداری!؟ ، حکایت کوتاه شقایق ، حکایت کوتاه دو برادر ، دو برادر ، حکایت کوتاه مردی که فریاد میزند ترزا ، حکایت کوتاه فدای پروانه! ، حکایت کوتاه عشـــــــــق بـــــی پــایــان ، حکایت کوتاه فدای پروانه! , حکایت کوتاه نامه ای به خدا ، داستان کوتاه مردی فرزند نداشت و مرد ، داستان کوتاه موش و تله ، داستان کوتاه مردی فرزند نداشت و مرد ، داستان کوتاه خبر بد چگونه برسانیم؟ ، داستان کوتاه پیرمرد ، داستان کوتاه ساعت گمشده کشاورز ، داستان کوتاه پسر دختر ، داستان کوتاه سه پرسش ، داستان کوتاه اشک و شاد ، داستان کوتاه اسب پیر ، حکایت و داستان کوتاه از راه افزایش محبت در خانواده ، حکایت کوتاه مادربزرگ ، حکایت و داستان کوتاه از وظيفه والدین در فصل شروع امتحانات ، حکایت و داستان کوتاه از ویژگی مسئول خانواده ، حکایت و داستان کوتاه از مسئولیت خانواده ، حکایتی کوتاهی از آداب و احکام اعتکاف ، حکایت کوتاهی از مسئولیت مرد در خانواده ، حکایت کوتاهی از راههای حفظ آرامش در خانواده ، حکایت کوتاهی از راههای حفظ آرامش در خانواده ، حکایت کوتاهی از راههای حفظ آرامش در خانواده ، حکایت کوتاهی از راههای حفظ آرامش در خانواده , حکایت کوتاهی از راههای حفظ آرامش در خانواده ، حکایت کوتاه برای زائران پیاده حسینی ، حکایت کوتاهی از شام غریبان ، حکایت کوتاهی از آنچه که باید هر روز دید ، حکایت کوتاهی از حافظ شیرازی یا لسان الغيب ، حکایت کوتاهی از ایام سوگواری حسینی ، حکایت کوتاه بايد حرکت کنی، همه چی به حرکت تو وابسته است. ، حکایت کوتاهی از عاشورا ؛ صدای پای کربلا میآید ، روايتی آموزنده از امام جواد (ع) , حکایت کوتاهی از یادی از اهل بهشت زهرا , حکایت کوتاهی از نیاز انسان به دعا , حکایت کوتاهی از امام حسن عسگری (ع) ، حکایت کوتاهی از علاقه به بازیگری , حکایت کوتاهی از سه آتش سوزی , حکایت کوتاهی از سال 95 ، ماجرای از شهادت فاطمه زهرا (س) ، چگونه به کودکانمان کمک کنیم تا خود تکلیفشان انجام بدهند ، داستان عشق به هدف ، تغذیه بچه , ماجرای ماندگاری اثر عطر در زندگی , بهترين موقعيت براي استراحت و تماشاي فيلم و سریال ، بهترین سرگرمی فرزندان , راهکارهایی برای تفریحات کم هزینه ، داستان شهادت امام حسن عسگری ع ، داستان کوتاه بوی بهشت میآید ، نهری که از عسل شیرین تر و از شیر سفید تر ، مجاهدان بدون مرز را بیشتر بشناسید ، ماجرای ازدواج پسر مقام معظم رهبری با دختر دکتر حدادعادل ، نمونه سوال مبانی حکومت اسلامی ارشد ، نمونه سوال کارمندیابی انتخاب و توسعه منابع انسانی ، بسم رب الشهدا ، ماجراهای نماز شهید صیاد شیرازی , شهیدی که قرض تفحص کننده ی خود را داد , ماجراهای شعر بوشهری چقدره , ماجرای چارچار یا سردترین هفته زمستان , پست ویژه مادر ,امتحان ,کد یا مهدی موس برای وبلاگ ,کد یا مهدی موس برای وبلاگ , سلام لطفا بخونیین متاسفانه ... . فیلتر شدن اشتباهی ثامن بلاگ , سرگذشت قوم ثمود , ماجرای اصحاب کهف , ماجرای خلقت انسان , ماجرای حضرت نوع ع ,ماجرای دعای کشتی شکستگان , ماجرای دعای کشتی شکستگان , ماجرای رعایت عدالت , ماجرای امام زین العابدين ع و مرد دلقک ,ماجرای امید بخش ترین آیه قرآن , ماجرای واقعی اتاق سی سی یو , ماجرای گربه‌ای كه زمان مرگ بیماران را پیش‌بینی می‌كند , واقعی پیرزن بغضش گرفته , ماجرای شام آخر. نويسنده نمايش , ماجرای واقعی زیبا ,ماجرای واقعی علم و مسیح ,ماجرای واقعی پنی سیلین ,ماجرای شیخ صنعان و دختر ترسا ,ماجرای شیخ صنعان و دختر ترسا ,ماجرای خیرات زیبا ,ماجرای همراز یكدیگر باشیم ,ماجرای جالب امتحان دامادها !! ,ماجرای جالب امتحان دامادها !! ,ماجرای واقعی جواب دندان شکن ,ماجرای واقعی ما ایرانی ها ,ماجرای واقعی آرتور اش ,آموزش داستان نویسی - - الفبای قصه نویسی ,آموزش داستان نویسی - ویژگیهای یك قصه خوب كدامند؟ ,آموزش داستان نویسی - چه موضوعهایی را برای داستان انتخاب كنیم؟ ,آموزش داستان نویسی - ویژگیهای یك نثر خوب داستانی ,سخن کفار بزودی قبر زينب[ع] را هم نبش مي‌کنيم ,ماجرای عیب کوچولوی یک عروس ,ماجرای سه بی گناه ,ماجرای معامله شوخی بردار نیست ,ماجرای یک مشت شکلات ,ماجرای غریق نجات ,ماجرای تصمیم کبری ,امتحان شکرا ,ماجراي نبش قبر حضرت رقيّه(ع) ,داستان طنز تصمیم کبری ,همسر گمشده , داستان ازدواج ملا نصر الدین ,داستان یه خفت جوراب زنانه ,داستان طنز لالایی , داستان طنز لالایی ,داستان طنز تفاوت زن قدیم و زن جدید ,داستان جالب لحظه های عاشقانه ,داستان کوتاه مادرزن و دامادها ,داستان کوتاه چند میفروشی ,داستان کوتاه اعتراف ,داستان کوتاه چگونه میتوانم مثل تو باشم ,داستان کوتاه چگونه میتوانم مثل تو باشم ,داستان کوتاه پزشک و سه مریض ,داستان کوتاه پزشک و سه مریض ,داستان کوتاه ما چقدر زود باوریم ,داستان کوتاه چند می فروشی ,داستان کوتاه معصومیت کودکانه ,داستان کوتاه معصومیت کودکانه ,داستان کوتاه ذکاوت ابو علی سینا ,داستان کوتاه تصور کن برنده هشتاد شش هزار چهارصد دلار شده اید ,ماجرای تدبیر درست ,ماجرای من اینجا مسافرم ,ماجرای کوتاه جواب دکتر حسابی ,ماجرای کوتاه اوج بخشندگی , داستان کوتاه از گابریل گارسیا مارکز ,داستانی تکان دهنده از امام علی ع ,داستان کوتاه ثروتمند شدن بخاطر نگهداری از پدر ,ماجرای ثروتمند شدن بخاطر نگهداری از پدر ,داستان کوتاهی از ابو مسلم خراسانی ,داستان کوتاه گریه ,ماجرای کوتاه حاضر جوابی های کودکانه ,داستان کوتاه شکل خدایی ,داستان کوتاه بوم خاکستری ,داستان کوتاه طرح واکسن ,داستان کوتاه یک شیشه مشروب ,داستان کوتاه سرباز معلول ,داستان هرگز زود قضاوت نکن ,داستان کوتاه من اینجا مسافرم ,داستان کوتاه فکر اقتصادی ,داستان کوتاه گفتگوی بین بچه شتر و مادرش ,داستان کوتاه ماهیگیری ,داستان کوتاه ماهیگیری ,داستان کوتاه شگرد اقتصادی ملا نصرالدین ,داستان کوتاه قصاب و سگ ,داستان کوتاه خال در ادبیات ,داستان کوتاه مشتری خود را بشناید ,داستان کوتاه شرلوک هلمز ,داستان کوتاه شرلوک هلمز ,داستان کوتاه ابراز عشق ,داستان کوتاه ابراز عشق ,داستان کوتاه کیف پول ,داستان کوتاه پیرزن تنها ,داستان کوتاه مادر ,داستان کوتاه دنیا از آن خیال پرزدازان است , داستان کوتاه بوم خاکستری ,داستان کوتاه قدرت حافظه ,داستان کوتاه ,داستان کوتاه یک گام هرچند کوچک ,داستان طنز آزادی ,داستان کوتاه بیل گیتس در رستوران ,داستان کوتاه استاد اصولا منطق چیست؟ , داستان کوتاه دنیا از ان خیال پردازان است ,داستان کوتاه شرف ,داستان کوتاه رستوران مبتکر ,داستان کوتاه خروس , داستان کوتاه آرزو , ما چقدر زود باوریم , داستان کوتاه دنیا از ان خیال پردازان است ,ماجرای کوتاه دنیا از ان خیال پردازان است ,داستان کوتاه عاشق برنمی گردد , داستان کوتاه عشق چیست؟ , دوستان قدیمی امام خمینی در حرم امام علی گرد هم اند , یک مرجع بزرگ( امام خمینی ره )در خدمت چند نوجوان , دستور پزشک به امام خمینی در مقابل نخوردن دارو , ماجرای این همه مال ننه ات! , سخن امام خمینی به نوه شان که از جبهه برگشته ,شعر امام برای فلاسفه ایرونی ,شعر مرحوم واعظ برای امام خمینی ره , توصیه امام خمینی ره به مراقبت از شعرا , عشق امام خمینی ره به ورزش , عشق امام خمینی به بازو کشتی گیر , ورزش امام خمینی ره , ورود به اتاق امام خمینی ره , ماجرای عطر امام خمینی ره , امام همیشه لبخند داشت , ماجرای جواب علی به امام امروز بوسم تلخ است ,ماجرای جواب امام من هیچی ندارم , ماجرای اختلافات , ناسازگاری , ناسازگاری , چرا سعی می کنیم از اختلاف بپرهیزیم؟ , کاربرد قدرت در حل مناقشات , روش شماره 1: تو می بری، همسرت می بازد , روش شماره 2 حل مشکلات: شما می بازید، همسرتان می برد , روش شماره 3 حل اختلافات: هر دو نفر برنده می شوید,نگاهی مثبت به اختلافات , رفتار امام با کودکان , نامه امام به دانش آموزان سرخ پوست آمریكا ,السلام , داستان مولانا و شمس تبريزي یکی بود ، یکی نبود ,کشف راز گرم شدن حمام شیخ‌بهایی با یک شمع , دولت حوضچه آرامش بسازد , دولت حوضچه آرامش بسازد , تلاش در راه تنقيح قلمرو فلسفه دين , رسالت فلسفه دين , آب كوزه و آب دريا , مشكل بزرگ برخى از ارباب فلسفه دين , نگاهى به فلسفه دين نورمن. ال. كيسلر , كتاب فلسفه دين «جان هيك‏» ,گستره فلسفه دين اسلام , حكمت چيست؟ معرفت چيست؟ فطرت چيست؟ , معرفت چيست ؟ , فطرت چيست؟ , ماجراهای معرفت‌شناسی , انگیزهٔ معرفت‌شناسی , ماجراهای تاملاتی در تعامل علم و قدرت , چه کسانی راه خیر و خوبی را می بندند؟ , بهترین زمان ازدواج , داستان عشق , موضوعی که به پادگان الغدیرناوتیپ13امیرالمومنین(ع)واقع درنزدیکی بندرامام مربوطه , شرح عملیات تفحص پیکر دو شهید , ﻣﺴﺎﻓﺖ ﺑﯿﻦ ﺩﻭ ﻗﺒﺮ ﻣﻄﻬﺮ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍﻉ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ , در مورد رمان گرترود نوشته هرمان هسه , چطور فیلم دینی بسازیم , آرزوهای کوچک ولی شیرین , سوپرمن , با وجود یوسف،عاقبت همه ختم به خیر است... , سفره ي هفت سين شامل چه چيز هايي مي شود؟ ,ماجرای خروس خان , معلم به بچه ها گفت , سن تمييز , معجزه های دین مبین اسلام انگار باید پس از 14 قرن کشف شوند , ملاعباس چاوشی , سخن پوتین درباره رهبر معظم ما , سلامی به غایت که منتظر آمدنش هستیم جانم فدات ,خدا یاریم کند , آب گرم با معده خالی , یادی ازگذشته براى فريفتگان فرهنگ غرب , نقش سردار
مطالب این وبلاگ چگونه می بینید



آخرين مطالب
محبوب ترین ها

آمار وبلاگ




بازدید امروز : 7731
بازدید دیروز : 253
بازدید کل : 35552
تعداد مطالب : 317
تعداد نظرات : 7
کاربران عضو شده : 6
1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : ماجراها و داستان کوتاه ازدواج, داستان کوتاه پندآموز و آموزنده, حکایات و سخنان حکیمانه, حکایت و داستان کوتاه طنز, داستان و ماجراهای علمی کوتاه, ماجراهای عجیب شاید واقعی ., داستان, آشنایی با داستان نویسی, داستان و ماجراهای از بزرگان, داستان های مذهبی و قرآنی, کد ویژه برای وبلاگ, سخنان و داستان های از شهدا, داستان و حکایت کوتاه عاطفی, حکایت و داستان کوتاه از عشق, حکایت و داستان کوتاهی از غیرت, حکایت زمستانه, نمونه سوالات ارشد پیام نور رایگان, حکایت و داستان کوتاه پندآموز, حکایت و داستان کوتاه از خانواده, حکایت و داستان کوتاه از مطالعه, داستان و حکایت و سخن معصوم, داستان های کوتاه الهام بخش, حکایت و داستان کوتاه عاطفی, داستان های کوتاه جذاب مردان خدا, داستان های کوتاه جذاب عرفانی, داستان حکایت کوتاه الهام بخش, برایم بخوان عزیز, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :
1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 18:32

دانشجویی که سال آخر دانشگاه را می گذراند به خاطر پروژه ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت. او در پروژه خود از ۵۰ نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت و یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این خواسته خود دلایل زیر را عنوان کرده بود:
۱- مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می شود.
۲- یک عنصر اصلی باران اسیدی است.


۳- وقتی به حالت گاز در می آید بسیار سوزاننده است.
۴- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می شود.
۵- باعث فرسایش اجسام می شود.
۶- حتی روی ترمز اتوموبیل ها اثر منفی می گذارد.
۷- حتی در تومورهای سرطانی نیز یافت شده است.

از ۵۰ نفر فوق ۴۳ نفر دادخواست را امضا کردند. ۶ نفر به طور کلی علاقه ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!!!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 18:01

شاگابو مسلم خراسانی رد معمار، جوانی بسیار باهوش اما عجول بود گاهی تا گوشی برای شنیدن می یافت شروع می کرد تعریف نمودن از توانایی های خویش در معماری و در نهایت می نالید از این که کسی قدر او را نمی داند و حقوقش پایین است.روزی برای سلمانی به راه افتاد دید سلمانی مشغول است و کسی را موی کوتاه می کند . فرصت را مناسب شمرده و باز از هنر خویش بگفت و اینکه کسی قدر او را نمی داند و او هنوز نتوانسته خانه خوبی برای خویش دست و پا کند. به اینجای کار که رسید کار سلمانی هم تمام شد .مردی که مویش کوتاه شده بود رو به جوان کرده و گفت.آیا چون هنر داری دیگران باید برایت اسباب آسایش بگسترند ؟!جوان گفت: آری.


مرد تنومند دستی به موهای سفیدش کشید و گفت: اگر هنر تو نقش زیبای کاشانه ایی شود پولی گیری در غیر اینصورت با گدای کوچه و بازار فرقی نداری .
چون از او دور شد جوانک از استاد سلمانی پرسید او که بود که اینچنین گستاخانه با من سخن گفت؟استاد خندید و گفت سالار ایرانیان، ابومسلم خراسانی. جوان لرزید و گفت: آری حق با او بود من بیش از حد پر توقع هستم.اندیشمند یگانه کشورمان ارد بزرگ می گوید : “آنچه بدست خواهی آورد فراتر از رنج و زحمتت نخواهد بود .”ابومسلم خراسانی با این حرف به آن جوان آموخت هنر بدون کار هیچ ارزشی ندارد و هنرمند بیکار و بی ثمر هم با گدا فرقی ندارد
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 17:55

داستان کوتاه حاضر جوابی های کودکانه

دختر
دختر کوچکى با معلمش درباره نهنگ‌ها بحث مى‌کرد.معلم گفت: از نظر فیزیکى غیرممکن است که نهنگ بتواند یک آدم را ببلعد زیرا با وجودى پستاندار عظیم‌الجثه‌اى است امّا حلق بسیار کوچکى دارد.دختر کوچک پرسید: پس چطور حضرت یونس به وسیله یک نهنگ بلعیده شد؟معلم که عصبانى شده بود تکرار کرد که نهنگ...


نمى‌تواند آدم را ببلعد. این از نظر فیزیکى غیرممکن است.دختر کوچک گفت: وقتى به بهشت رفتم از حضرت یونس مى‌پرسم.معلم گفت: اگر حضرت یونس به جهنم رفته بود چى؟دختر کوچک گفت: اونوقت شما ازش بپرسید.یک روز یک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.ناگهان متوجه چند تار موى سفید در بین موهاى مادرش شد.از مادرش پرسید: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفیده؟مادرش گفت: هر وقت تو یک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوی، یکى از موهایم سفید مى‌شود.دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفید شده!عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه‌هاى کلاس عکس یادگارى بگیرد. معلم هم داشت همه بچه‌ها را تشویق می‌کرد که دور هم جمع شوند.معلم گفت: ببینید چقدر قشنگه که سال‌ها بعد وقتى همه‌تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید وبگوئید : این احمده، الان دکتره. یا اون مهرداده، الان وکیله.یکى از بچه‌ها از ته کلاس گفت: این هم آقا معلمه، الان مرده.معلم داشت جریان خون در بدن را به بچه‌ها درس مى‌داد. براى این که موضوع براى بچه‌ها روشن‌ترشود گفت بچه‌ها! اگر من روى سرم بایستم، همان طور که مى‌دانید خون در سرم جمع مى‌شود و صورتم قرمز مى‌شود.بچه‌ها گفتند: بله معلم ادامه داد: پس چرا الان که ایستاده‌ام خون در پاهایم جمع نمى‌شود؟یکى از بچه‌ها گفت: براى این که پاهاتون خالى نیست.بچه‌ها در ناهارخورى مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یک سبد سیب بود که روى آن نوشته بود: فقط یکى بردارید. خدا ناظر شماست.در انتهاى میز یک سبد شیرینى و شکلات بود. یکى از بچه‌ها رویش نوشت: هر چند تا مى‌خواهیدبردارید! خدا مواظب سیب‌هاست
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:47

ما انسان ها چنین می پنداریم که مجبوریم همیشه به اختلافات و ناسازگاری ها به صورت ظهور دو قطب متضاد نگاه کنیم؛ در حالی که عملاً، خطر در عدم تشخیص نیاز به وجود اختلاف و تدارک شکل های مناسب، برای روبه رو شدن با آن است. شکل ویران گر نهایی، ترسناک است؛ اما آن هم تضاد نیست؛ بلکه وارونگی است. آن چه ترسناک است، سعی در احتراز و سرکوب نمودن اختلافات است. «جین بیکر میلر»
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:44

چرا سعی می کنیم از اختلاف بپرهیزیم؟

چرا مردم این همه از اختلافات هراس دارند؟ دقیق تر بگویم وضعیت هایی که در زندگی مان دربردارنده اختلاف با دیگران هستند، بیش از هر چیز دیگر، سبب ترس و فشار عصبی می شوند. ما نتیجه را نمی دانیم و نمی خواهیم ببازیم؛ می ترسیم نتوانیم خودمان را کنترل کنیم و می ترسیم رابطه مان آسیب ببیند.

بروز اختلاف، به ویژه برای زنان، بسیار حساس است. ما بیشتر آموخته ایم که از اختلاف، مانند خشم و اضطراب، پرهیز کنیم؛ به روی خود نیاوریم و آن را بیان نکنیم. همه ما شنیده ایم که مردم می گویند: «من برای نگه داشتن آرامش خانواده، هر کاری می کنم.» یا «در تمام سال های ازدواجمان، هرگز عدم توافق جدی نداشته ایم».

در حقیقت، این آدم ها می گویند که اختلافاتشان را هیچ وقت ظاهر نکرده اند. آنها خودشان خواسته اند که یا اصلاً نفهمند که اختلافی با هم دارند و یا از راه های غیرمستقیم، روی آن عمل کرده اند. در حقیقت، بیشتر خشم و اضطرابی که در روابط هست، در نتیجه شکست در برخورد مستقیم و روشن با اختلافات است. بنابراین، آنها همیشه یا حل نشده باقی می مانند و یا به طریقی نامطلوب، حل می شوند.

دلیل اصلی این که مردم، مخصوصا زنان، سعی می کنند در مناقشات حضوری درگیر نشوند، این است که در بیشتر موارد، اختلافات قبلی شان از راه های غیرمنصفانه حل شده اند و به جای این که با این گونه اختلافات، به صورت علامت برآورده شدن نیازی برخورد شود، مبدل به جدال قدرت گشته اند و در نتیجه، همیشه برنده یا بازنده ای هست و از آن جا که بیشتر ما طبیعتا می خواهیم که در رابطه هایمان احساس عدالت و دو جانبه بودن داشته باشیم، جدال قدرت، می تواند به صورت راهی جهت برگرداندن تعادل در رابطه فهمیده شود. در عین حال، جدال قدرت، بدون هیچ شکی، در هر دو طرف، احساس بازنده بودن به وجود می آورد؛ چون آنها به ارضای نیازشان نمی رسند.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:42

کاربرد قدرت در حل مناقشات

ما در این جا کلمه «قدرت» را به صورت تمام منابعی که کنترل آن در دست شخصی است که دیگری به آن محتاج است، نام می بریم. شخص قدرتمند، می تواند بنا به خواسته خود، از آن قدرت (یا تهدید قدرت)، در راه مجبور ساختن شخص دیگر به انجام کار یا کارهایی که خود آن شخص تمایلی به انجام آن ندارد، استفاده کند.

قدرت اجبار را می توان به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به کار برد. با وجود این که ما معمولاً به قدرت، از طریق شکل های واضح و بیرونی آن نگاه می کنیم، اما راه های اعمال فشار غیرمحسوس و غیرمستقیمی هم وجود دارند که اغلب به صورت دفاع در مقابل اعمال قدرت مستقیم دیگری به کار می روند. آدم های کم قدرت که دسترسی زیادی به منابع قدرت ندارند، آدم هایی که آموخته اند از اختلاف بپرهیزند و یا آدم هایی که از برخورد رو در رو می ترسند، بیشتر مایلند که از قدرت های مرموز یا غیرمستقیم استفاده کنند.

بسیاری از زن ها فکر می کنند که در رابطه هایشان، از قدرت استفاده نمی کنند؛ در حالی که در حقیقت، آنها آن را مستقیما یا در ظاهر به کار نمی برند. در این جا مثال هایی از کاربرد غیرمستقیم قدرت می آوریم:

1. همسری که وقت خواب، سردرد می گیرد.

2. یکی از دو طرف با دیگری حرف نمی زند.

3. زنی که وقتی شوهرش می خواهد حرف بزند، شروع به گریه کردن می کند.

خواه قدرت به صورت مستقیم به کار رود یا غیرمستقیم، در هر صورت، افراد می توانند از قدرتشان، علیه یکدیگر استفاده کنند. همچنین ما در موضعی هستیم که می توانیم از قدرتمان در مقابل دیگران استفاده کنیم.

در بیشتر روابط، تفاوت قدرت، به نسبت های مختلف، بین مردم وجود دارد؛ یعنی یک نفر قدرت آن را دارد که به قیمت محروم ساختن دیگران، نیاز خود را برآورده سازد. اگر این شخص، از قدرت خود در یک جدال قدرت استفاده کند، معمولاً او برنده شده، دیگری می بازد و آن وقت، بازنده سعی می کند تا بار دیگر، به قیمت باخت او برنده شود. به این ترتیب، یک دایره معیوب به وجود می آید و در نتیجه، رابطه به تدریج، از حالت تعادل خارج می شود.

در روش ما، این گونه روش های حل مناقشات - که لازمه اش برنده شدن یکی به قیمت باخت دیگری است - روش های 1 و 2 نامیده می شوند. اساس این دو روش، تحمیل قدرت است و هر دو، حالت برنده - بازنده دارند. همیشه یک نفر می برد و یک نفر می بازد. در هیچ یک از این دو روش، اختلافات پنهان، به صورتی مثبت و سازنده به سطح نمی آیند؛ اما به هر حال، افراد معمولاً نسبت به یکی از این دو روش، تمایل بیشتری نشان می دهند و به هر حال، از هر دو روش استفاده می کنند. بیایید هر کدام از این روش ها را جزء به جزء، بررسی کنیم.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:41

روش شماره 1: تو می بری، همسرت می بازد

در این وضعیت، تو برای رسیدن به نیازهایت، از قدرت خودت به قیمت باخت همسرت استفاده می کنی. تو، حرف خودت را پیش می بری و راه حل تو عملی می شود و در نتیجه، همسرت می رنجد و رنجش او به تو هم می رسد. وقتی تو برای حل مناقشات از روش شماره 1 استفاده می کنی، واکنش همسرت نسبت به عمل تو، کاملاً قابل پیش بینی است. از آن جا که نیاز همسرت برآورده نشده، او احساس بی عدالتی می کند و در نتیجه، اغلب دچار واکنش های زیر می شود:

1. از تو می ترسد.

2. از تو انتقاد می کند و پشت سرت حرف می زند.

3. سعی خواهد می کند تا در راه برآورده شدن دیگر نیازهایت، کارشکنی کند.

4. برای مقابله با قدرت تو، با دیگران متحد می شود.

5. دیگر تو را دوست ندارد و تا آن جا که ممکن است، از تو دوری می کند.

6. به تو دروغ می گوید.

7. اغلب پنهانی، خواسته های خود را عملی می کند و به خواسته های دیگر تو توجهی نمی کند.

8. معمولاً از طریق تحمیل و زور، می کوشد از تو استفاده کند.

9. دیگر نیازهای مهمش را با تو در میان نمی گذارد.

وقتی به قیمت باخت همسرت، به نیازت می رسی، رابطه شما صدمه می بیند؛ چون او روز به روز، بیشتر از تو می رنجد. همچنین او میل ندارد که با تو آشکارا درگیر مناقشه شود؛ چون می داند تو می خواهی از قدرتت برای برد استفاده کنی و از آن جا که مناقشات واقعا به صورت رضایت آمیزی حل و فصل نمی شوند، همواره به صورت های مختلف بروز می کنند؛ چون همسرت به مقصود خودش نرسیده است.

اغلب در اجتماعات، کاربرد قدرت به جهت این که در بردارنده «بقای اصلح» می باشد، مورد حمایت قرار گرفته است. عقیده رایج پشت این ترجیح، این است که طبیعت، طوری طرح ریزی شده که قوی بر ضعیف، مسلط است. اغلب وقتی می خواهیم رفتار مورد علاقه خود را توجیه کنیم، از طبیعت، خدا یا سرنوشت حرف می زنیم؛ در صورتی که هیچ دلیل موجه علمی یا غیر از آن وجود ندارد که در روابط انسانی، آفریننده هستی، طرحی برای استیلای قوی بر ضعیف، به وجود آورده باشد؛ بلکه بر عکس، دلایل مسلمی وجود دارند که در روابط انسانی، کاربرد قدرت برتر با زور، معمولاً تأثیری منفی بر تمام کسانی که تحت تأثیر آن قرار می گیرند، می گذارد.

مشاوران ازدواج به ما می گویند که کمتر ازدواجی است که بتواند تحت فشار زورگویی یکی از دو طرف به دیگری، چندان دوام بیاورد و دیر یا زود، یک حالت «انفجار آتشفشانی» در کسی که تحت فشار دیگری و در موضع ضعیف، رنجش های خود را فرو برده، به وجود می آید و یا ممکن است چنین شخصی به تدریج، روز به روز چنان در خود فرو رود که روزی متوجه شوید که آدم تحت ستم، دیگر واقعا «آن جا» نیست. او از نظر ظاهری، خود را مطیع جلوه می دهد؛ اما تمام علائم زنده بودن و علائم یک شخصیت مشخص، به زیر زمین فرو رفته است.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:40

روش شماره 2: شما می بازید، همسرتان می برد

در این وضعیت مناقشه، شما دارای قدرت بیشتر (یا برابر) هستید و اجازه می دهید همسرتان به حساب شما، به نیاز خودش برسد؛ شما تسلیم می شوید و راه حل دیگری اجرا می شود. حالا شما از همسرتان رنجیده اید.

روش 2، بیشتر از طرف کسانی به کار گرفته می شود که می خواهند از مناقشه احتراز کنند. آنها صلح را به هر قیمتی ترجیح می دهند. مسئله این است که آنها برای این صلح، قیمت بالایی می پردازند.

بر خلاف روش 1، نتیجه روش 2، احساسات منفی شماست. در این روش، از آن جا که شما به نیازهای خود نمی رسید، ممکن است دچار بسیاری از این واکنش ها بشوید:

1. نسبت به همسرتان، احساس رنجش و خشم می کنید.

2. جلوی سعی او را برای رسیدن به نیازهای دیگرش می گیرید.

3. به تدریج، از چنین رابطه ای، خود را کنار می کشید.

4. احساس یأس و نگرانی می کنید.

5. از مناقشات آینده، احتراز می کنید.

6. به تدریج، احساس بی تفاوتی و افسردگی می کنید.

7. اغلب به صورت پنهانی، از جهات دیگر به نیازهای خود می رسید.

8. تصمیم می گیرید که بعدا برنده شوید و تلافی کنید.

9. احترام به خود را از دست می دهید و عزت نفس خود را ضعیف می کنید.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:38

روش شماره 3: هر دو نفر برنده می شوید

ما در مقابل دو روش گذشته حل مناقشات، روش سومی را پیشنهاد می کنیم که اساس آن، عدم استفاده از قدرت است و منظور این است که می توان در روابط زناشویی، مناقشات را به صورت آشکارا و صادقانه حل کرد تا هر دو طرف بتوانند به نیازهای خودشان برسند و هیچ کس مجبور نباشد ببازد. ما این روش را، روش بدون باخت می نامیم. از این راه، می توان به نیازهای متقابل رسید.

لازمه روش 3، تعهد دوجانبه، مبنی بر عدم استفاده از قدرت، برای رسیدن به نیاز خود، به حساب شخص دیگر است. چون بیشتر ما آموخته ایم که مشکلاتمان را از راه های برد - باخت حل کنیم و انجام چنین تطابقی برایمان آسان نیست. این روش، به ویژه برای آنهایی که در بیشتر روابطشان تا حد زیادی قدرتمند هستند، بسیار سخت است.

وقتی جرأت کنیم چنین تعهدی را نسبت به همسرمان بر عهده بگیریم، نتیجه، بسیار رضایت بخش خواهد بود. بعضی از منافع کاربرد روش بدون باخت، عبارتند از:

1. باعث می شود که اختلافات به سطح بیایند؛ بیان شوند و به صورتی سازنده و منصفانه، حل شوند.

2. همسران یاد می گیرند که نتیجه اختلافات، می تواند تغییرات جالب و هیجان انگیزی باشد؛ آنها شروع می کنند به نگاه کردن به آن از طریق مثبت و از آن پس، دیگر از آن احتراز نمی کنند.

3. هر شخصی، خودش مسئولیت رسیدن به خواسته های خود را بر عهده می گیرد؛ اما نه به حساب دیگری.

4. طرفین، بیشتر با اختلافات اساسی و واقعی سر و کار پیدا می کنند و نه با اختلافات سطحی.

5. وقتی مسئله ای به صورت منصفانه حل شود، دیگر تکرار نمی شود.

6. وقتی هر دو طرف، در تصمیم گیری برای حل مشکلی شرکت داشته باشند، بیشتر به انجام آن متعهد می شوند تا این که آن تصمیم به آنها تحمیل شده باشد.

7. زوجین، با یکدیگر، احساس نزدیکی و عشق بیشتری می کنند و رنجش و دشمنی، ناپدید می شود.

8. دیگران نیز در روابط خود، از این روش، به عنوان الگوی حل اختلافات استفاده می کنند.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/10 - 08:36

نگاهی مثبت به اختلافات

اگر ما به جای نگاه کردن به اختلافات، به صورت تلاش برای دست بالا را گرفتن، به صورت دلیلی بر وجود نیازهای برآورده نشده نگاه کنیم، می توانیم آن را به صورتی کاملاً جدید ببینیم. اختلافات، ممکن است سالم باشند و می توانند به صورت نیرویی مثبت، در زندگی مان وجود داشته باشند. همچنین می توانند به صورت دعوت به ایجاد ارتباطی منطقی، به وجود آورنده موقعیتی برای شرکت در یک رویارویی آشکارا و صادقانه باشند و نیز می توانند با حل سوء تفاهمات، جو ارتباط را پاک کرده، آدم ها را به هم نزدیک تر سازند.

زن و شوهر، از طریق و پذیرش سهم خود در اختلاف، توسعه یافته، پیش می روند. در حقیقت، عدم توافق در ارتباطات، بسیار مفیدتر از توافق است؛ چون به وجود آورنده تغییرات و رشد سالم در انسان هاست. بدون مناقشه، تغییر و پیشرفتی در رابطه به وجود نمی آید و زندگی، یکنواخت، خسته کننده و آماری می شود.

همان گونه که می توان خشم و هیجان را به صورتی معتبر قبول کرد، به مناقشات هم می توان از طریق بسیار مثبت تر نگریست. همان گونه که فرد می تواند با غلبه مؤثر بر هیجاناتش، رشد کند، رابطه ها هم می توانند از طریق حل مؤثر مناقشات، به رشد برسند. بنابراین، آموزش راه های مؤثر حل اختلافات و مناقشات در روابط انسانی، بسیار اهمیت دارد.

منبع:

توماس گوردون، فرهنگ تفاهم در ازدواج، ترجمه پریچهر فرجادی
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:54

مجموعه: چرا ، زیرا و چگونه

کشف راز گرم شدن حمام شیخ‌بهایی با یک شمع
بنا بر نقلی مشهور زمانی که تعدادی محقق انگلیسی می‌خواستند راز گرم شدن این حمام به کمک شمع را بفهمند با دستکاری در معماری بنا باعث شدند که شمع حمام نیز با مشکل مواجه شود و از آن زمان دیگر این شمع‌ روشن نشده‌ است.
*‌ راز حمام شیخ‌بهایی چه بود؟
ساختمان حمام شیخ بهایی مربوط به دوره صفوی – قاجار است و در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۷۷ با شمارهٔ ثبت ۲۰۶۳ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
این حمام با استفاده از یک سیستم پیچیده مهندسی به مدت طولانی تنها با یک شمع روشن می‌شده است.
درباره چگونگی گرم شدن این حمام به کمک شمع شایعات فراوانی وجود دارد، اما تنها نظریه قابل قبول درباره این حمام این است که یک سیستم سفالینه لوله کشی زیرزمینی در حد فاصل آبریزگاه مسجد جامع و این حمام وجود داشته که با روش مکش طبیعی، گازهایی مانند متان و اکسیدهای گوگردی را به مشعل خزینه حمام هدایت می‌کرده و این گازها به عنوان منبع گرما در مشعل خزینه می‌سوخته است.
این احتمال وجود دارد که این گازها به طور مستقیم از مواد زاید دفع شده در خود حمام جمع آوری می‌شده است.
در جریان مرمت خانه شیخ بهایی که در نزدیکی گرمابه قرار دارد در کف زمین تنپوشه‌های سفالی و چاه‌های مرتبطی پیدا شده که احتمال دارد مربوط به طراحی حمام باشد.
همچنین با مطالعات باستان‌شناسی در این منطقه مشخص شد که فاضلاب شهر اصفهان توسط لوله‌های جمع آوری فاضلاب وارد خزینه حمام می‌شده است.
در واقع شیخ بهایی طبق محاسباتی دقیقی خزینه حمام را به گونه‌ای طراحی کرده بود که فاضلاب این مکان تبدیل به گاز متان شود.
همچنین بخشی از لجن‌های ته نشین شده در این مکان برای تولید بیوگاز مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدین شکل که شیخ بهایی با محاسباتی حجم لجن مورد نیاز برای تولید بیوگاز را مشخص کرده بود و گاز تولید شده به وسیله شعله‌هایی مخزن آب حمام را گرم می‌کرد.
بنابراین آب این حمام با سیستم «دم و گاز» یعنی به کمک گاز متان فاضلاب مسجد جامع و چکیدن روغن عصارخانه شیخ بهایی (عصارخانه محلی برای تهیه روغن از دانه‌های روغن بوده است) در مجاورت حمام روشن می‌شده است.
*‌ چگونه یک شمع می‌تواند یک مخزن آب را گرم کند؟
اما سوال بعدی این است که چگونه یک شمع می‌تواند یک مخزن آب را گرم کند؟
در سال‌های اخیر یک مخترع مشهدی پس از ۳۰۰ سال با شبیه سازی حمام شیخ بهایی به راز این موضوع پی برد.
علی‌اصغر برهمند، رئیس انجمن مخترعان خراسان رضوی و طراح شبیه سازی حمام شیخ بهایی مدعی شد که منبع آب این گرمابه از طلا بوده و با توجه به این که طلا رساناترین فلز انتقال گرما است، با حرارت کم انرژی زیادی تولید و آب منبع گرم می‌شده است.
در طرح شبیه سازی شده به علت دسترسی نداشتن به طلا از مس استفاده شده که در حمام منازل هم قابل استفاده است و موجب صرفه جویی ۳۰ درصدی در مصرف سوخت می‌شود.



این اثر پژوهشی که به تایید انجمن مخترعان خراسان رضوی رسیده موفق به کسب دو نشان طلای سوئیس در سال ۲۰۰۶ و مدال طلای مسکو ۲۰۰۷ شده است.
*‌ حمّام علی قلی آقا و استخری با حوضچه ضدعفونی پا
این حمام مانند دیگر بناهای تاریخی ایران دارای معماری با ارزشی دارد و در نوع خود قابل توجه است.
از نکات بسیار با اهمیت این بنای تاریخی قرار گیری آن در دل بافت یک محله با عناصر متفاوت است و لازم به ذکر است که این حمام تا ۵۰ سال پیش مورد استفاده مردم اصفهان بوده است.
این حمام دارای فضاهای تاسیساتی مانند انبار سوخت، گاو رو (محل کشیدن آب از چاه ) و کانال‌های گربه‌رو (محل‌هایی به صورت کانال در زیر فضاهای حمام قرار گرفته که ضمن رد شدن تنبوشه‌ها حرارت را نیز به کف حمام منتقل می‌کردند) می‌شود.
بنای حمام شامل دو حمام بزرگ و کوچک و فضای چال‌حوض است.
هر یک از این دو حمام از دو بخش اصلی سربینه و گرم‌خانه تشکیل یافته است، به طوری که در آن دوره مردان و زنان به صورت جداگانه می‌توانستند از آن استفاده کنند.
شکل قاعده سربینه حمام بزرگ، به شکل هشت ضلعی منتظم طراحی شده و در اطراف سربینه سکوهایی طراحی شده که فضاهای پشت آنها با طاق‌نماهای مدور تزئین یافته و همچنین گنبد میانی سربینه بر هشت ستون بزرگ سنگی استوار است.
تزئینات سقف حمام به صورت رسمی‌بندی است و نورگیرهای سقف به صورت منظم از فضای اطراف به سمت مرکز سقف به صورت منظم طراحی شده‌اند که در مواقع مختلف روز با ایجاد سایه روشن بر زیبائی تزئینات سقف می‌افزاید.
آب این حمام از مادی منشعب از آب زاینده رود تامین می‌شده است.
حمام علی قلی آقا دارای تزئینات و نقاشی‌‌هایی از سه دوره تاریخی صفوی با تلفیقی از کاشی‌کاری و آهکبری، نقاشی و کاشی‌کاری قاجار و نقاشی کوچه بازاری دوره پهلوی است که این مجموعه تزئینات از جاذبه‌های بسیار در خور توجه این حمام تاریخی است .
از آنجا که این بنا پس از احداث در دوره‌های بعدی نیز مورد استفاده قرار می‌گرفته تعمیرات و یا الحاقاتی به صورت نادرست در بنا صورت پذیرفته است که در هنگام مرمت تمام آنها اصلاح شده و با لایه برداری بین سه تا پنج لایه پس از رسیدن به اولین لایه تزئینات دوره‌های مختلف حمام قابل دسترسی باشد.
این بنا هم اکنون به صورت موزه در معرض دید عموم گردشگران قرار گرفته است.
جالب اینجاست که در کنار استخری که افراد پس از استحمام در آن آب‌تنی می‌کردند مانند استخرهای امروزی حوضچه آب آهکی برای ضدعفونی پا وجود داشته که اوج تمدن ایرانی را از گذشته‌های دور تاکنون نشان می‌دهد.
از جمله دیگر حمام‌های معروف دیگر اصفهان می‌توان به حمام شاهزاده‌ها، در بازار صباغان اصفهان، حمام بیگدلی در شمال شرقی میدان نقش جهان، حمام خواجو در مغرب چهارباغ صدر اصفهان، حمام شیخ لطف‌الله در ضلع شرقی میدان نقش جهان، حمام تراش‌ها در نزدیکی مسجد جامع عتیق، حمام مشیرالملک و حمام شیرعلی اشاره کرد.

گفتنی است در محله خواجوی اصفهان حدود بیست حمام وجود داشته است.
به طور کلی در زمان صفویه ۲۷۳ باب حمام در اصفهان وجود داشته که بعضی از این حمام‌ها هنوز دایر است و بسیاری از آن خراب و متروک شده است.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:30

تلاش در راه تنقيح قلمرو فلسفه دين
دكتر احمد بهشتى

در مقاله اىدرباره «تفاوت فلسفه دين و كلام‏» آمده است:
«هرگاه كلمه فلسفه به اسم يك رشته علمى اضافه شود، به معنى مجموعه مباحثى است كه به آن رشته علمى نگاهى از بيرون دارد». (1)
درست است كه فلسفه دين يكى از شعب فلسفه مضاف است واحكام كلى فلسفه -از جمله سير آزاد عقلانى- را دارد; ولى دين يكى از رشته‏هاى علمى در رديف كلام و حقوق و اخلاق و غيره نيست. دين مجموعه‏اى از معارف الهى است كه بخشى از آن به اعتقادات و بخشى از آن، به اخلاق -يعنى فضائل و رذائل نفسانى- و بخشى ديگر به اعمال مردم مربوط است; حال آن كه علوم ديگر، هركدام مجموعه‏اى از معارف بشرى است; اعم از اين كه مربوط به دين باشد يا نباشد. عالم دينى شاگرد دين است. او مى‏كوشد كه دين را آنگونه كه هست، بفهمد. بدون اين كه معارف بشرى را در آن مؤثر گرداند. فلسفه دين، نگاه برون دينى و معرفت درجه دوم، نسبت‏به چنين معرفتى است. اشتباه است اگر كسى علم دين را كه از راه شاگردى اولياى دين و تاملات و تدبرات دينى به دست مى‏آيد، در عرض كلام يا فلسفه يا غير از آنها قرار دهد. رواياتى كه مضمون آنها اين است كه نبايد كلام خدا را تفسير به راى كرد (2) ناظر به اين است كه نبايد معرفت دينى در طول معارف بشرى قرار گيرد و نسبت‏به آنها معرفت درجه دوم، تلقى شود. سرچشمه دين، وحى است و سرچشمه علوم بشرى، فكر است. در علوم بشرى بايد شاگردى بشر كرد و در علم دين بايد شاگردى اولياى طاهر و مطهر دينى كرد.
آرى معرفت دينى فوق همه معارف بشرى است، نه در عرض آنها و نه در مرتبه بعد.
فلسفه دين به چنين معرفتى نظر دارد. اگر دين، مجموعه‏اى از معارف الهى است كه از سرچشمه زلال وحى نشات مى‏گيرد (3) -و صد البته كه چنين است- در فهم آن رعايت معيارهاى صحيح لازم است. معيارها را از كجا بايد به دست آورد؟ آيا اگر كسى بدون احاطه به همه معارف الهى بخواهد آيه‏اى را تفسير يا مساله‏اى را اجتهاد و استنباط كند، در دره ضلالت فرو نمى‏غلتد؟ آيا احاطه به معارف الهى بدون شاگردى معلمان واقعى مكتب، امكان‏پذير است؟
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:29

رسالت فلسفه دين
فلسفه دين مى‏خواهد ميان معرفت‏حقيقى دينى و معرفت قلابى و مجازى تفكيك كند. در روايتى آمده است كه امام صادق(ع) فرمود:
«ان من اتبع هواه و اعجب برايه كان كرجل سمعت العامة تعظمه و تصفه‏». (4)
«هركس (در معارف دينى والهى) پيرو هواى خويش باشد و به راى خود دستخوش اعجاب شود،همچون كسى است كه شنيد عوام‏الناس او را تعظيم و ستايش مى‏كنند».
امام(ع) در باره آن كس چنين فرموده است:
دوست داشتم كه او را به گونه‏اى كه مرا نشناسد، ديدار كنم; تا اندازه و موقعيت او را بنگرم. او را در جائى ديدم كه جمعيت انبوهى از عوام‏الناس محاصره‏اش كرده بودند. من درحالى كه از آنها فاصله داشتم و صورتم را پوشيده بودم، به او و ايشان مى‏نگريستم. سرانجام پس از گفتگوى بسيار از آنها جدا شد و مردم پى كار خود رفتند. من او را دنبال كردم. هنگامى كه به يك نانوائى رسيد، او را غافل كرد و دو گرده نان دزديد. از كار او تعجب كردم. با خود گفتم: شايد با او معامله‏اى دارد. سپس به انارفروشى رسيد و از او نيز دو انار دزديد. بازهم از كار او تعجب كردم و با خود گفتم: شايد معامله‏اى در كار است. سپس گفتم: او را چه نيازى به دزدى است؟ من همچنان او را تعقيب مى‏كردم. تا اين كه به بيمارى رسيد و نانها و انارها را پيش او گذاشت و به راهش ادامه داد. من او را دنبال كردم، تا اين كه در بيابانى مستقر شد، به او گفتم: اى بنده خدا، درباره تو خبرهاى خوبى مى‏شنيدم. دوست داشتم كه تو را ديدار كنم و تو را ديدار كردم. ولى از تو كارى ديدم كه دلم را مشغول كرده است. مى‏خواستم از تو بپرسم تا دلم آرام بگيرد. ديدم كه بر نانوائى گذشتى و از او دو نان دزديدى و بر انارفروشى گذشتى و از او دو انار دزديدى.
او گفت: قبل از هر چيزى بگو: تو كيستى؟ گفتم: مردى از اولاد آدم و از امت محمد(ص). گفت: بگو كيستى؟ گفتم: مردى از خاندان پيامبر(ص). گفت: شهرت كجاست؟ گفتم: مدينه. گفت: شايد تو جعفر فرزند على بن الحسين بن على بن ابوطالبى. گفتم: آرى. گفت: شرافت اصل و نسب، با جهل به آن‏چه بدان تشرف يافته و با ترك علم و دانش جد و پدرت، تو را سود ندارد. تو نبايد كارى را كه موجب ستايش و مدح فاعل است، قبيح بشمارى.
گفتم: چه كارى؟ گفت: قرآن كتاب خداست. گفتم: به چه چيزى از قرآن جاهلم؟ گفت: خداوند مى‏گويد:
(من جاء بالحسنة فله عشر امثالها و من جاء بالسيئة فلا يجزى الا مثلها...). (5)
«هركس كار نيكويى كند، براى او ده برابر است و هركس كار بدى كند، كيفرش به اندازه همان كار است‏».
من دو نان و دو انار دزديده‏ام. پس چهار گناه كرده‏ام و چون آنها را بخشيدم، چهل حسنه برده‏ام. بنابراين، چهار سيئه از آن كم مى‏شود و36 حسنه براى من باقى مى‏ماند.
گفتم: مادرت به عزايت‏بنشيند. تو به كتاب خدا جاهلى، آيا نشنيده‏اى كه قرآن مى‏گويد: (...انما يتقبل الله من المتقين) (6) «خداوند اعمال خوب را تنها از پرهيزكاران قبول مى‏كند». تو هنگامى كه دو نان دزديدى مرتكب دو گناه شدى و هنگامى كه انارها را دزديدى، مرتكب دو گناه ديگر شدى و چهل حسنه به چهار سيئه اضافه نكردى(تا جمع و تفريق صورت گيرد).
او خيره خيره به من نگاه مى‏كرد و من بازگشتم و او را رها كردم. (7)
باتوجه به اين روايت و برخى روايات ديگر مى‏توانيم بگوئيم: در روايات ما رهنمودهاى خوبى در مورد فلسفه دين صورت گرفته است. با اين‏گونه روايات معلوم مى‏شود كه كدام معرفت، دينى و كدام معرفت غير دينى است؟ اگر كسى محيط به معارف دينى نباشد و از جامع‏نگرى به دور باشد، معرفت او معرفت دينى نيست. سراب است نه آب. پندار و وهم و خيال است، نه حقيقت ناب.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:28

آب كوزه و آب دريا

امام هشتم‏7 در نامه‏اى به عبدالله بن جندب نوشت:
«...ان محمدا(ص) كان امين الله فى خلقه، فلما قبض، كنا اهل البيت: ورثته، فنحن امناء الله فى ارضه و عندنا علم البلايا و المنايا...». (8)
«محمد(ص) امين خدا در ميان مردم بود و چون قبض روح شد، ما در زمين امناى خداييم و علم بلايا و منايا پيش ماست‏».
امام باقر(ع) فرمود:
«يمصون الثماد و يدعون النهر العظيم قيل له: و ما النهر العظيم؟ قال: رسول الله و العلم الذى اعطاه الله. ان الله عزوجل جمع لمحمد(ص) سنن النبيين من آدم و هلم جرا الى محمد(ص). قيل له: و ما تلك السنن؟ قال: علم النبيين باسره و ان رسول الله(ص) صير ذلك كله عند اميرالمؤمنين‏». (9)
«آب اندك را مى‏مكند و نهر بزرگ را رها مى‏كنند. گفته شد: نهر بزرگ چيست؟ فرمود: پيامبر خدا و علمى كه خدا به او داده است. خداوند براى محمد(ص) سنتهاى پيامبران را از آدم و همين‏طور تا محمد(ص) جمع كرد. گفته شد: اين سنتها چيست؟ فرمود: علم همه پيامبران و پيامبر خدا همه را به اميرالمؤمنين(ع) منتقل كرد».
فلسفه دين -آن هم دين اسلام- به ما مى‏گويد: با وجود دريا -بلكه اقيانوس بى‏كران- نبايد آب را از كوزه يا شيشه مكيد. اين آب براى رفع عطش موقت‏خوب است و آن، براى رفع عطش هميشگى. علم پيامبر(ص) و به تبع او علم ائمه اطهار: اقيانوس است. و علم ديگران -اگر بشود نام عالم بر آنها گذاشت- كوزه يا دلوك است. علم بى‏كران آنها كام همگان را تا ابد سيراب و شاداب مى‏كند و علم ديگران -اگر علم باشد- كام بعضى را آن هم براى مدتى كوتاه.
وانگهى آب كوزه هم از درياست. اگر دريا نباشد، بارانى نمى‏بارد و اگر بارانى نباشد، آبى در چشمه يا حوضچه‏اى فراهم نمى‏آيد، تا كسى بتواند كوزه يا مشكى از آن دارد يا جامى از آن، بنوشد.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:27

مشكل بزرگ برخى از ارباب فلسفه دين

عدم تفكيك ميان معرفت دينى كه وحيانى است‏با معرفت ‏بشرى كه عقلانى است، موجب عدم تفكيك ميان فلسفه دين و فلسفه علوم دين شده است.
ريشه اين اشتباه را بايد در آثار مسيحيانى كه فلسفه دين نوشته‏اند، جستجو كرد. البته بايد به آنها حق داد. آنها از معرفت ناب مسيحى محرومند. عهد عتيق و عهد جديد، معرفت ناب دينى به آنها نمى‏دهد. سنت‏يهودى و مسيحى هم محتوايى ندارد كه آنها را به سوى معرفت ناب دينى رهنمون گردد. بنابراين، هنگامى كه مى‏خواهند فلسفه دين بنويسند، ناگزير مى‏شوند به سراغ بحثهاى كلامى متكلمان و بحثهاى الهى فلاسفه بروند. نمونه آن را در كتاب فلسفه دين هاسپرز ملاحظه كرديم.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:26

نگاهى به فلسفه دين نورمن. ال. كيسلر
جلد اول اين كتاب در دو بخش تنظيم شده: بخش اول درباره خدا و تجربه و بخش دوم درباره خدا و عقل است.
اگر با اندكى مسامحه بخش اول را مربوط به فلسفه دين بدانيم، (10) ولى بخش دوم، قطعا از حوزه فلسفه دين خارج است. بلكه مربوط مى‏شود به فلسفه علم كلام يا فلسفه فلسفه چرا كه محور بحثهاى بخش دوم، براهين غايت‏شناختى(اتقان صنع) و اخلاقى و وجودى و جهان‏شناختى(يعنى برهان افلاطون براى روح جهان و برهان محرك ارسطو و برهان واجب‏الوجود فارابى و برهان عليت‏بوعلى سينا و آكونياس و استدلال آگوستين) است و آخرين بحث آن بازهم درباره برهان جهان‏شناختى در ارزيابى مجدد است. او در اين بخش مى‏گويد:
«موجود يا موجوداتى محدود و متغير وجود دارند. وجود فعلى هر موجود متغير و محدود، معلول وجودى ديگر است. سير قهقرائى بى‏نهايت از علل وجود نمى‏تواند وجود داشته باشد. بنابراين، علت اولائى براى وجود فعلى اين موجودات وجود دارد. اين علت اولى بايد نامتناهى، واجب، ازلى، بسيط، لامتغير و واحد باشد. (11)
بحث درباره ارزيابى اين برهان است و البته مؤلف كتاب، به خوبى از عهده ارزيابى برآمده و آن را بر كرسى اعتبار نشانده است. ولى آيا اين بحث‏به فلسفه دين مربوط است‏يا به فلسفه علم كلام يا فلسفه فلسفه؟
اگر چنين برهانى در عهدين وجود داشت، ارزيابى آن به فلسفه دين مربوط مى‏شد. حال كه وجود ندارد، به فلسفه دين مربوط نمى‏شود.
بازهم تاكيد مى‏كنيم كه فلسفه دين مسيحى و يهودى ناگزير است كه چنين باشد. چرا كه متن عهدين مطلب چندان مهمى ندارد كه بتواند حوزه فلسفه دين را اشباع كند.
اين نكته را هم اضافه كنيم كه كتاب نورمن. ال.كيسلر. در مسائل دينى موضعى مثبت دارد و تحليلهاى مناسبى از ادعاهاى مخالفين و ضعفهاى موافقين را ارائه داده است. (12)
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:25

كتاب فلسفه دين «جان هيك‏»
نگاهى ديگر به كتابى ديگر

كتاب فلسفه دين «جان هيك‏» را مى‏گشاييم. اين كتاب به وسيله آقاى «بهزاد سالكى‏» ترجمه شده است.
«جان هيك‏» در مقدمه اين كتاب، فلسفه دين را به معناى اثبات وجود خدا از طريق براهين عقلى -كه راه را براى مدعيان وحى هموار مى‏كند- نمى‏پذيرد و معتقد مى‏شود كه اين كار را بايد به الهيات طبيعى -كه مساوى الهيات عقلى است- واگذارد و بايد دفاع فلسفى از عقايد دينى را مدافعه دينى ناميد، بلكه مى‏گويد: فلسفه دين يعنى تفكر فلسفى در باب دين (13) .
وى در فصل اول كتاب درباره مفهوم يهودى -مسيحى خدا بحث مى‏كند. ودر فصل پنجم درباره وحى و ايمان و در فصل ششم درباره بنيان‏گرائى و اعتقاد عقلى (اعتقاد عقلى بدون برهان و باورهاى دينى پايه و باورهاى بنيادى دينى) و در فصل هفتم درباره زبان دين و در فصل هشتم درباره تحقيق‏پذيرى و تحقيق‏ناپذيرى زبان دين و در فصل نهم دعاوى متعارض اديان مختلف در باب نيل به حقيقت و در فصل دهم درباره تقدير بشرى و جاودانگى و رستاخيز و در فصل يازدهم درباره تناسخ به بحث پرداخته است. در فصل دوم و سوم درباره ادله اثبات و رد وجود خدا بحث كرده كه اينها مربوط مى‏شود به فلسفه علم كلام يا فلسفه فلسفه.
در فصل چهارم درباره خير و شر بحث كرده كه هم مى‏تواند به فلسفه دين مربوط باشد و هم به فلسفه علم كلام و هم به فلسفه فلسفه.
از فصل پنجم تا يازدهم و نيز فصل اول، به حوزه فلسفه دين مربوط است. مشروط به اين كه فيلسوف دين به تحليل عقلانى و آزاد محتويات دينى در زمينه مسائل مربوط بپردازد و به تحليل عقلانى نظرات متلكمان و فيلسوفان نپردازد.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:24

گستره فلسفه دين اسلام
در قرآن و سنت اصيل اسلامى مطالب و مسائل زيادى مطرح است كه در عهدين يا مطرح نيست، يا به صورت تحريف شده مطرح است.
قرآن برهان جهان‏شناختى را در آيه شريفه زير مطرح كرده است:
(ام خلقوا من غير شئ ام هم الخالقون). (14)
«آيا آنها بدون هيچ آفريده شده‏اند، يا خودشان آفريدگارند؟».
در اين آيه هم وجود پديده بدون علت، نفى شده و هم اين كه ممكن خودش علت‏براى خودش باشد.
در آيه زير برهان غايت‏شناختى مطرح است:
(...ربنا ما خلقت هذا باطلا...). (15)
«پروردگارا،! اين جهان را به باطل و بيهوده نيافريده‏اى‏».
در آيه ديگرى خطاب به انسان مى‏فرمايد:
(افحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لا ترجعون) (16)
«آيا گمان مى‏كنيد كه ما شما را بيهوده آفريده‏ايم و شما به سوى ما باز گردانده نمى‏شويد؟».
قرآن در آيه زير متعرض برهان توحيد شده است:
(لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا...). (17)
«اگر در زمين و آسمان خدايانى غير از «الله‏» بود، به فساد و تباهى كشانده مى‏شدند».
و نيز مى‏فرمايد:
(ما اتخذ الله من ولد و ما كان معه من اله اذا لذهب كل اله بما خلق و لعلا بعضهم على بعض...). (18)
«خداوند براى خود فرزندى نگرفته و با او خدايى نيست كه در اين هنگام هر خدائى به آن چه آفريده، مى‏پردازد و بعضى بر بعضى برترى مى‏جويند».
قرآن كريم متعرض برهانى مى‏شود كه مى‏توان بر آن، نام برهان ربوبيت نهاد. چنانكه مى‏فرمايد:
(قل من رب السموات السبع و رب العرش العظيم). (19)
«بگو: چه كسى پروردگار آسمانهاى هفتگانه و پروردگار عرش بزرگ است؟».
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,

1 2 3 4 5
نويسنده : عباس،عبدصالح،شما هم میتوانید مطلب بفرسید | دسته بندي : داستان و ماجراهای علمی کوتاه, | نسخه قابل چاپ | اشتراک گذاری :

تاريخ ارسال مطلب : 1395/1/9 - 11:23

حكمت چيست؟ معرفت چيست؟ فطرت چيست؟
حكمت دو كاربرد دارد يكي كاربرد قرآني آن است و ديگري كاربرد آن به عنوان يك معادل عربي است براي واژه يوناني فلسفه.
حكمت قرآني
در مفردات راغب آمده است ، حكمت به معناى رسيدن به حقيقت به وسيله علم و عقل است. و علامه طباطبايى فرموده اند: حكمت بناء نوع است يعنى نوعى از محكم كارى يا كار محكمى كه سستى و رخنه‏اى در آن راه ندارد و غالبا در معلومات عقلى واقعى كه ابدا قابل بطلان و كذب نيستند استعمال مى‏شود . (تفسير الميزان، ج 3، ص 395) همچنين فرموده اند: منظور از حكمتى كه در قرآن به كار رفته، مجموعه علوم و معارفى است كه انسان را به حقيقت رهنمون مى‏شود ؛ به طورى كه هيچ شك و ابهامى در آن نماند. زيرا مجموعه عقايد و آموزه‏هايى كه قرآن بيانگر آنها است، همه با مقتضاى فطرت بشر همسو است و مقتضاىفطرت، آن بخش از علم و عمل را شامل مى‏شود كه كمال واقعى و سعادت حقيقى او را تأمين بكند. ازاين‏رو، مى‏شود گفت دين با واقعيت و حقيقت مطابقت دارد، اصول و قواعدى كه با دين آمده، در واقع حكمت‏اند ؛ و پيامبر (ص) مأمور است اين حكمت را، به مردم بياموزد. (ترجمه الميزان، ج 12، ص 571 ) علامه طباطبايي در جايي ديگر فرموده اند: حكمت ، نظر و اعتقادي است كه مطابق واقع و ملازم با رشد بوده و كذب ناپذير باشد ؛ و ضرري بر آن مترتّب نگردد.(الميزان ؛ ج19 ، ذيل آيه 2 سوره جمعه) و علامه طبرسى فرموده اند: حكمت آن است كه تو را بر امر حق كه باطلى در آن نيست واقف كند. (تفسيرمجمع‏البيان، ج 2، ص 155، نشر بيروت، مؤسسه اعلمى) و جناب سيد علي اكبر قرشي در جمع بندي اقوال فرموده اند: با مراجعه به اصل معناى حكمت مى‏توان به دست آورد كه حكمت يك حالت و خصيصه درك و تشخيص است كه شخص به وسيله آن مى‏تواند حق و واقعيت را درك كند و مانع از فساد شود و كار را متقن و محكم انجام دهد، بنابراين حكمت نوعى حالت نفسانى و صفت روحى است نه شى‏ء خارجى، بلكه شى‏ء محكم خارجى از نتايج حكمت است. )قاموس قرآن، ج 2، ص 163(
از مجموع آنچه گفته شد مي توان چنين نتيجه گرفت كه: حكمت ملكه اي علمي ،اعتقادي و عملي است كه مطابق با نظام تكوين ، فطرت و دين الهي بوده و بطلان ناپذير باشد ؛ و انسان را در مسير رشد و تكامل قرار دهد و هيچ فسادي بر آن مترتب نگردد.
حكمت در اصطلاح فلاسفه
فلاسفه ، در تعريف حكمت اصطلاحي خود گفته اند : حكمت علم به حقايق اشياء است به قدر طاقت بشري . و بعضاً گفته اند حكمت آن است كه انسان به حقايق اشياء ، چنان علم پيدا كند كه خود ، نمونه اي عقلي از عالم عيني شود. و گفته اند حكمت عبارت است از مظهر اسماء و صفات حق تعالي شدن ، تا آنجا كه ممكن است.
فلاسفه واژه حكمت را گاه به معني علوم حقيقي و در مقابل علوم اعتباري مثل صرف و نحو و علم لغت و.. به كار مي برند ؛ و گاه آن را به معنايي وسيعتر به كار مي بردند كه شامل برخي علوم اعتباري هم مي شد ؛ و گاه نيز آن را در مقابل علوم تجربي به كار برده اند . ولي در مشهور ترين استعمال ، فلاسفه حكمت را تقسيم كرده اند به حكمت نظري و حكمت عملي . و حكمت نظري خود به سه بخش تقسيم مي شود ؛ 1)حكمت طبيعي كه شامل همه علوم طبيعي نظير مباحث طبيعيات فلسفه ، فيزيك وشيمي و... است ؛ 2) حكمت رياضي كه شامل حساب ،هندسه ، هيأت و موسيقي است. 3) الهيّات كه شامل دو بخش الهيّات بالمعني الاعم ـ كه از احكام كلي وجود بحث مي كند ـ و الهيّات بالامعني الاخصّ (خداشناسي و توابع آن) است. حكمت عملي نيز شامل سه بخش اخلاق ، تدبير منزل و سياست است. ( ر.ك: آموزش فلسفه ؛ آيةالله مصباح يزدي ؛ ج1 ؛ ص65 و 27 )
جمع بندي مطالب در باب حكمت
از آنچه بيان شد معلوم مي شود كه اوّلا حكمت عمدتا يك وصف نفساني و روحي است . ثانيا حكمت از سنخ علم و آگاهي است ؛ لذا يكي از رسالات انبياء (ع) تعليم حكمت است« يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة ». ثالثا حكمت مراتبي دارد ؛ چرا كه حقايق اشياء ، داراي مراتب است. شناخت حقيقت اشياء طبيعي ، حكمت طبيعي ؛ و شناخت حقايق رياضي ، حكمت رياضي ؛ و شناخت حقايق فوق طبيعي و فوق رياضي حكمت الهي ناميده مي شود. لذا حكما بر سه گونه اند حكيم طبيعي ، حكيم رياضي و حكيم الهي. رابعا حكمت نظري و علمي ، در عمل نيز موجب استحكام عمل است چه عمل فردي و چه عمل خانوادگي و چه عمل اجتماعي لذا حكمت عملي نيز نتيجه حكمت نظري است . خامسا چون فطرت آدمي موافق عالم تكوين ، و دين نيز موافق با فطرت است ؛ لذا حكمت نيز موافق با فطرت و دين است. از اين رو خداوند متعال آن را در كنار كتاب آسماني قرار داد.« يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَة » ؛ بلكه در نگاهي دقيقتر آن را تفسير دين قرار داده و قرآن را سراسر حكمت و حكيم ناميد.« الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكيم » چرا كه قرآن حكيم نسخه كتبي كلّ عالم و نقشه وجودي انسان كامل و فطرت الله جامع و ميزان حقيقت است. سادساً چون خداوند متعال حكمت را به خود و به كتاب خود نسبت داده است ؛ معلوم مي شود كه حكمت به معني حقيقي آن و در مرتبه عالي آن از سنخ علم تخلّف ناپذير و صد رد صد يقيني است.
برچسب‌ها : ,,,,,,,,,,,,,,,,,